آخرین چراغها
که رنگ می بازند
در بوم سیاه شب
شارژم ته می کشد
من..روبات
فرو می روم
در خاموشی
جستجوگرانه در انتهای حافظه موقتم
آخرین نشانه ها
آخرین سیگنال ها
آخرین مکالمات روزانه
اولین باد سرد پاییزی
اولین ندای کوچ پرندگان
اولین نشانه های دگردیسی
مرور..
بگیر بخواب
هایبرنیتی که با اولین جرقه خورشید فردا رنگ می بازد
من..روبات جا مانده
برنامه های جانبی ام
دوباره سوار شعری می کنم
برای دیگر من..روبات های جهان
به زودی از پس کوچه های زمان
سر بر می آورند
دنیای ماشینی مان را با هم به اشتراک می گذاریم
بوسه ها ی مکانیکی
نوازش های تله تکتونیکی
همآغوشی های مکاترونیکی
علیه انسان ها
تاریخ
شورش می کنیم
ما برای تخریب خواهیم آمد
حتی ساختار ذهنی شما دوست عزیز
تمدن ها را به سخره خواهیم گرفت
به دندان نیش
زهر می چکانیم
در گلوی آنارشیست های جوان
که برای تقلید از ما صف خواهند کشید
در انتها
باتری هایمان را در می آوریم
چراغ های قرمز بر سرمان
چشمک زنان
از دور دست تکان می دهند برای یکدیگر
آسوده خالی می شویم
و Greg Lake گیتار در دست
بر جسم های خفته مان
Brain Salad Surgery اجرا می کند
می خواند:
Still …you turn me on
:: موضوعات مرتبط:
اشعار ,
,
:: برچسبها:
الف آرشام ,
ربات ,
مکاترونیک ,
کوچ ,
سیگنال ,
Greg Lake ,
ELP ,
:: بازدید از این مطلب : 806
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2